خسته خانه
خسته خانه

خسته خانه

عنوان: خسته خانه
کد کالا:

احلام سکوت کرد. دستی به شال مشکیاش کشید. نگاهش را به زمین دوخت. آفاق گفت :
خجالت نداره بگو دختر.
احلام همه را گفت. دلش لبریز از شادی شد. مادر احلام ظرف شیرینی را که آفاق برده بود برداشت و مقابل آفاق گرفت و لبخند زد و به عربی چیزهایی گفت. آفاق نگاه به لبهای قلوهای و خوش رنگ دختر دوخت. احلام گفت :
مادرم میگه آقا فرهاد دوستِ پسرمه. چند ساله. همه توی این کوچه و خیابون و بندر میشناسنش. ما رسم نداریم به غریبه دختر بدیم. اما فرهاد

نویسنده:

رویا اکبری


شابک:

9789641933694


نوبت چاپ:

چهارم


ناشر:

علی


قطع کتاب:

رقعی


نوع جلد:

شمیز


تعداد صفحه:

590


تیراژ:

500

3,800,000  ريال
وضعیت: موجود
طرح جلد (1)
محتوا (0)

 
نظرات کاربران
  • محنا صفری
  • محدوده سنی: از 15 تا 25 سال
  • 1398/8/13

سلام و خسته نباشید.
کتاب خسته خانه داستانی زیبا و پرکشش داشت.واقعا از خوندن کتاب غافلگیر شدم.بسیار زیبا و قلمی قوی و داستانی نو ...شخصیت های عالی و در کل همه چی کتاب عالی بود.دست مریزاد به نویسنده کتاب خانم اکبری و نشر خوب و موفق علی..منتظر کارهای بعدی نویسنده هستم.
  • سهیلا علی زاده
  • محدوده سنی: از 15 تا 25 سال
  • 1398/6/29

سلام و خسته نباشید.
کتاب بسیار خوب و پر حرفی بود.خیلی دوستش داشتم.مخصوصا ماهر جان را،شخصیت هایی بارو پذیر و داستانی با سوژه عالی،واقعا عالی بود.ممنون از نشر خوب علی به خاطر چاپ کارهای عالی .موفق باشید.
  • لیلا علی مرادی
  • محدوده سنی: از 35 تا 45 سال
  • 1398/6/24

سلام خسته نباشید.ازخانم اکبری تشکرمیکنم ب خاطر قلم پخته وزیباشون و داستانهای متفاوتشون .کتاب خسته خانه داستان پرفرازو نشیبی داشت با شخصیت های جذاب مخصوصا ماهر .فقط اخرش دوست داشتم با ماهر ازدواج کند. فقط حیف از زحمت های خانم اکبری صحافی کتاب اصلا خوب نبود تمام کتاب بار اول برگ برگ شد.با تشکر از خانم اکبری و نشرعلی .
  • حسنی نیک گویان
  • محدوده سنی: از 25 تا 35 سال
  • 1398/6/20

رمان محشر بود به جرات میگم نقدر سطربه سطرش واسم جذاب بود که واقعا موندم راجع به کدوم قسمتش اول بگم..راجع به دختر مظلوم داستان ک بخاطر جبر روزگار سه بار اسم مختلف واسش گذاشته شد،یاراجع به میرطاهرجذابی ک مثل پدرش هوسباز نبود و همون یک دم عاشق گندم شد،یا ماهر بقول امانه فرشته ی ارزوها که مثل یه ناجی توی زندگی دخترک اومدو دلش رفت...
واقعا محشر بود رمان
دلم. اتیش گرفت از اون لحظه ای که جانان داستان جنگ و برای افاق تعریف کرد😔😔تک به تکشون حق داشتن از افاق و میرطاهر بگیر تا جانان هرکدوم به یه نحوی زجر کشیدن یکی از دوری بچه و اون یکی از دوری مادر..شایدم غم میرطاهرم باید ببینیم ک کم نبوده از دوری و غیب شدن یهوییه عشق دوران
بلوغش ناکام مونده بود
  • سعیده حسنی
  • محدوده سنی: از 35 تا 45 سال
  • 1398/5/22

سلام و خسته نباشید.
کتاب خسته خانه کتابی متفاوت بود .بسیار پر حرف.شخصیت هایی دوست داشتنی و قوی...فضا سازی های عالی...واقعا داستانی غیر قابل حدس زدن...خیلی دوستش داشتم با اینکه غمگین بود اما کتابی بود که ارزش خوندن رو داره...ممنونم از نشر علی و نویسنده محترم.
  • نیره
  • محدوده سنی: از 35 تا 45 سال
  • 1398/5/16

خیلی کتاب خوبی بود و منو جذب خودش کرد موضوع طوری بود که میشد حالا حالاها ادامه داشته باشه .شخصیت زن داستان به شدت دوست داشتنی بود . کتاب خوبی بود کاش اخرش ختم به ازدواج نمیشد
  • sara
  • محدوده سنی: از 25 تا 35 سال
  • 1398/5/7

سلام.خسته نباشید.عالی بود.عالی و پر از حرف با قلمی قوی و پخته و داستانی زیبا....ممنونم از نشر خوب علی و نویسنده محترم..
  • مريم
  • محدوده سنی: بیشتر از 45 سال
  • 1398/4/16

داستان بي محتوايي بود و يك پست رفت براي نويسنده
 
نظر شما
نظر شما
نام:
*
ایمیل:
محدوده سنی:
*
متن:
*
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*